Web Analytics Made Easy - Statcounter

۱۲ سال به نظر مدت زمان کافی برای عاشق شدن و تشکیل خانواده است؛ اما نه برای پاندا‌های غول پیکر!

به گزارش روزیاتو، در سال ۲۰۱۱، تنها پاندا‌های غول پیکر در بریتانیا، به نام‌های تیان تیان (ماده) و یانگ گوانگ (نر) راهی چین شدند.

این امید وجود داشت که تیان تیان و یانگ گوانگ در طول اقامت خود در باغ وحش ادینبورگ، بچه‌دار شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما پس از تلاش‌های مکرر برای لقاح طبیعی و مصنوعی، این امید هرگز برآورده نشد.

این گونه، به عملکرد ضعیف در جفت‌گیری، به خصوص در اسارت معروف است. در ادامه، به بررسی ریشه این مشکل می‌پردازیم.

بنابر گفته پروفسور سیمون گرلینگ، رئیس خدمات دامپزشکی در انجمن جانورشناسی سلطنتی اسکاتلند (RZSS)، جفت‌گیری در پاندا‌های غول‌پیکر دشوار است.

مایه تأسف است که تیان تیان تولید مثل نکرده است. ما واقعاً دوست داشتیم که او بچه‌دار شود؛ اما این موضوع در پاندا‌های غول پیکر غیرعادی نیست، آن‌ها به سختی جفت‌گیری می‌کنند.

رژیم غذایی پاندا‌های غول پیکر که ۹۹ درصد آن از بامبو تشکیل شده، همراه با اندام‌های داخلی کوچک و نرخ متابولیسم پایین، انرژی بسیار کمی را برای حرکت و جفت‌گیری در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد.

همچنین، این جانوران غده تیروئید کم‌کار (غده‌ای برای تنظیم متابولیسم) دارند که مزید بر علت شده است.

یک پاندای غول پیکر هنگام حرکت، به اندازه نصف یک انسان ساکن انرژی مصرف می‌کند.

تیمی از متخصصان چینی در مجله Science گفته‌اند:

دستگاه گوارش پاندا‌های غول پیکر، برخلاف سایر گونه‌های گیاه‌خوار، پیچ و تاب‌های طولانی که هضم کندتر برای گیاهان غنی از سلولز را تسهیل می‌کنند، ندارد.

سطح هورمون تیروئید پاندا‌ها نیز بسیار پایین‌تر از سطح این هورمون در میان سایر پستانداران است.

پاندا‌های غول پیکر در باغ وحش‌ها، حتی تنبل‌تر از هم‌نوعان خود در طبیعت هستند. به این دلیل که به آن‌ها بامبو داده می‌شود و نیازی به جستجوی غذا ندارند و با عوامل استرس‌زا در یک زیستگاه وحشی مواجه نمی‌شوند.

پاندا‌ها در باغ وحش، ۳۳ درصد از زمان خود را صرف فعالیت فیزیکی می‌کنند؛ در حالی که درصد زمان فعالیت این گونه در طبیعت ۴۹ درصد است.

در نتیجه، جفت‌گیری پاندا‌های غول پیکر در باغ وحش دشوارتر است؛ زیرا آن‌ها علاقه خود را به جفت‌گیری به روش طبیعی از دست می‌دهند.

مشکل بعدی این است که پاندا‌های ماده تنها دو تا سه روز در سال امکان باردار شدن دارند.

به گفته سازمان بین‌المللی حفاظت از پاندا‌ها، یک پاندای ماده در بهار یک چرخه فحلی دارد که در آن تنها ۲۴ تا ۳۶ ساعت امکان باروری وجود دارد.

البته نقش پاندا‌های غول پیکر نر در این مشکل را نباید نادیده گرفت.

به گفته سوزان ماینکا، حامی حیات وحش، پاندا‌های نر در فهم نشانه‌های تمایل ماده‌ها برای جفت‌گیری عملکرد خوبی ندارند.

اغلب نر‌ها علائم را به درستی تشخیص نمی‌دهند و اگر در زمان اشتباه اقدام به جفت‌گیری کنند، پاندا‌های ماده به آن‌ها حمله می‌کنند.

نگهبانان باغ وحش، از هیچ کاری برای جفت‌گیری تیان تیان و یانگ گوانگ دریغ نکرده‌اند؛ از پخش موسیقی رمانتیک تا قرار دادن آن‌ها در «تونل عشق»!

طبق آمار مؤسسه خیریه حفاظت از حیات وحش Born Free، باغ وحش ادینبورگ حدود ۱۷ میلیون دلار برای جفت‌گیری تیان تیان و یانگ گوانگ هزینه کرده است.

این مؤسسه خیریه، پروژه باغ وحش ادینبورگ را «شکستی جبران‌ناپذیر» خوانده و گفته که «دلیل خوبی برای اسیر نگه داشتن پاندا‌ها در باغ وحش‌ها وجود ندارد».

یانگ گوانگ و تیان تیان، در تاریخ دسامبر ۲۰۱۱ به عنوان بخشی از قراردادی ۱۰ ساله که بین انجمن جانورشناسی سلطنتی اسکاتلند (RZSS) و انجمن حفاظت از حیات وحش چین به مدت دو سال تمدید شد، به باغ وحش ادینبورگ منتقل شدند.

باغ وحش ادینبورگ، در ابتدا جفت‌گیری طبیعی را امتحان کرده و سپس اقدام به لقاح مصنوعی کرده است.

با وجود ناکامی در به دنیا آمدن یک توله پاندای غول پیکر در ادینبورگ، مدیر اجرایی RZSS گفته که یانگ گوانگ و تیان تیان «تأثیر باورنکردنی» داشته‌اند.

ما سهم قابل توجهی در تحقیقات درباره باروری، پرورش و مراقبت‌های دامپزشکی پاندا‌های غول پیکر داشته‌ایم که برای محافظت از این گونه شگفت‌انگیز در چین مفید بوده است.

منبع: فرارو

کلیدواژه: پاندا های غول پیکر چین جفت گیری قیمت طلا و ارز قیمت موبایل پاندا های غول پیکر غول پیکر باغ وحش تیان تیان جفت گیری پاندا ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۳۴۸۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گربۀ محله مهم است

   عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنج‌شنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیوان‌نوازی.

  نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر می‌رسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتون‌خواب‌های شهر است"، اما به گربه‌ای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعه‌های گوشت مرغ شد!"

  از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد می‌زند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمی‌برد و سوزنش گیر کرده است روی گربه‌های بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشده‌اند و مردم را در حال غذا دادن به آن‌ها نمی‌بیند.

  حیوان‌ستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسان‌ها را هم می‌گیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر می‌رسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!

   سستی استدلال‌ها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربه‌ها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.

  یکم. کسانی که به گربه‌ها و سایر حیوانات شهر غذا می‌دهند یا آن‌ها را در صورت بیماری و آسیب‌دیدگی به بیمارستان می‌برند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمی‌تواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!

  خوشبختانه غذا دادن به گربه‌های گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمی‌خورند، هنوز جرم‌انگاری نشده. تعداد حامیان گربه‌ها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.

  بنابراین این افراد هم می‌توانند مثل حامیان گربه‌ها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بی‌عمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربه‌ها شوند، دردی از آدم‌های گرسنه دوا نمی‌شود.

  در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربه‌ها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.

  آدم‌های بی‌عمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربه‌های شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب و ... باب شود، عده‌ای آدم بی‌عمل به همین کار هم ایراد می‌گیرند. مثلا می‌گویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کرده‌اند که کارشان به بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی کشیده، عادت می‌دهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیب‌جو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا می‌کند.

  دوم. آقای مالمیر نوشته است:

   «تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بی‌رویۀ گربه‌ها و سگ‌های خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابان‌کشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است می‌تواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

  واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدوده‌ای که امروز شهر تهران محسوب می‌شود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگ‌ها و گربه‌ها در واقع داشتند در طبیعت زندگی می‌کردند ولی ما به تدریج "طبیعت آن‌ها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.

  پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربه‌ای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانه‌اش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهره‌مند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.

  از نظر میلیون‌ها مالمیری که در این کشور زندگی می‌کنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربه‌ها و سگ‌ها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدم‌ها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".

   اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقی‌تر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربه‌ها و سگ‌ها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهره‌مند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.

  عقیم کردن گربه‌ها و ساختن پناهگاه‌های متعدد برای آن‌ها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی می‌کنند که ساختۀ ما آدم‌ها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدم‌ها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کرده‌ایم که نمی‌توانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.

  از نشانه‌های این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

ی  عنی تصادف گربه‌ها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمی‌تواند فراتر از "منافع انسان‌ها" به "مصائب زندگی گربه‌ها" بنگرد و بیاندیشد.

  او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل می‌کند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفت‌خواهی گربه‌ها را در روزهای کم‌شماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسان‌گرایانه‌اش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل می‌دهد.

  در محیطی که گربه‌ها زندگی می‌کنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازه‌وارد، گرفتن قمروی زیستی از گربه‌های نگون‌بخت است. برای دستۀ سگ‌ها یا گرگ‌ها، حق حیات گربه‌ها اهمیتی ندارد.

  البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آن‌ها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل می‌کنند. ولی انسان موجودی است که می‌تواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمی‌داد (یا انجام می‌داد).    

  اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی می‌کرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعت‌اند. شکل‌گیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.

  خلاصه اینکه، ما انسان‌ها نباید در برابر سگ‌ها و گربه‌ها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژه‌ای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.

  اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیت‌زدایی از انسان است.

 دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدن‌تر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسان‌ها بر حیوانات تحمیل کرده‌ایم می‌کاهد.

  جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبت‌کشیده، نوشته است:

  «وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا می‌شد.»

  سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسان‌ها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.

  نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوان‌ستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمی‌آرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.

    

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگ‌ها و گربه‌ها

دیگر خبرها

  • گربۀ محله مهم است
  • پرستاری یک شغل سخت و دشوار است/ ۷۵ درصد پرستاران ایران زن هستند
  • حمله ناگهانی دو پاندا به مربی باغ وحشی در چین + ویدیو
  • خبر مهم درباره حفظ نژاد پیروز
  • هری کین: بازی در خانه رئال مادرید دشوار است اما ما به خودمان ایمان داریم
  • طبیعت‌گردی خطرناک در کنار ببرهای درنده | ویدئو
  • عشق در قلمرو حیات وحش؛ وقتی حیوانات عاشق می‌شوند (عکس)
  • صحنه نادر و زیبای شادی یک جفت لک لک بعد از اولین تخم گذاری | ویدئو
  • زیدان: هرچند تقابل با بایرن مونیخ دشوار خواهد بود اما رئال مادرید، رئال مادرید است
  • خوشحالی ستاره بارسا: روزهای سخت تمام شد